1 عشق اگر در جان نباشد جان چه باشد هیچ هیچ ور نباشد درد او درمان چه باشد هیچ هیچ
2 با وجود حضرت سلطان ما کرمان خوش است بی حضور خدمتش کرمان چه باشد هیچ هیچ
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 قدمی نه در آ در این دریا عین ما جو به عین ما از ما
2 هر که با ما نشست از ما شد بلکه گر قطره بود شد دریا
1 دردمندانیم و مانده بی دوا همدم و همدرد ما هم درد ما
2 غرق در دریای بی پایان شدیم غیر ما دیگر نباشد آشنا
1 در محیط عشق ما گوهر طلب هفت دریا را نجو دیگر طلب
2 عود دل در مجمر سینه بسوز آنچنان عودی در این مجمر طلب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به