1 اگر سور است وگر ماتم دلمایوس مینالد درین نه دیر کلفت خیز یک ناقوس مینالد
2 ندارد آسیای چرخ غیر از دور ناکامی همه گر رنگ گردانی کف افسوس مینالد
3 درین محفل نیفشانده ست بال آهنگ آزادی به چندین زیر و بم نومیدیی محبوس مینالد
4 فروغ شمع دیدی ، فهم اسرار خموشان کن بقدر رشته اینجا پرده فانوس مینالد
5 پی مقصد قدم ننهاده باید خاک گردیدن درای سعی ما چون اشک پر معکوس مینالد
6 به خاموشی ز افسون شخنچینان مباش ایمن نگه بیش از نفس در دیدهٔ جاسوس مینالد
7 غرض هیچ و تظلم سینه کوب عرض بی مغزی عیار فطرت یاران گرفتم کوس مینالد
8 چنین لبریز نیرنگ خیال کیست اجزایم که رنگم تا شکست انشا کند طاووس مینالد
9 وفا مشکل که خواهد خامشی از ساز مشتاقان نفس دزدی عرق بر جبههٔ ناموس مینالد
10 زخود رفتیم اما محرم ما کس نشد بپدل درای محمل دل سخت نامحسوس مینالد