-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر سوی من چنین نگرد چشم مست تو سر در جهان نهم به غریبی ز دست تو
2 آمد بهار و خاطر هر کس کشد به باغ میلی کی او کند که بود پای بست تو؟
3 قاضی ترا به دیده ملامت همی کند بر محتسب، ز دست محبان مست تو
4 سر بگذرد به چرخ بلندم به گردنی گر دست من رسد به سر زلف پست تو
5 صد بار پیش دشمن اگر بشکنی مرا سهلست پیش من، چو نبینم شکست تو
6 دردا! که هستیم ز فراق تو نیست شد کامی ندیده از دهن نیست هست تو
7 یک ساعت اوحدی به دو چشمت نگاه کرد پنجاه تیر بر دلش آمد ز شست تو