-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر بار نیست سایه خود از بید بوده است باری بگو که از تو چه امید بوده است؟
2 شادم ز درد دل که به مغز شکیب ریخت نومیدیی که راحت جاوید بوده است
3 ظالم هم از نهاد خود آزار می کشد بر فرق اره اره تشدید بوده است
4 شبها کند ز روی تو دریوزه ضیا مه کاسه گدایی خورشید بوده است
5 تلخ ست تلخ رشک تمنای خویشتن شادم که دل ز وصل تو نومید بوده است
6 در ماه روزه طره پریشان چه می روی؟ می خور که در زمانه شب عید بوده است
7 از رشک خوشنوایی ساز خیال من مضراب نی به ناخن ناهید بوده است
8 هرگونه حسرتی که ز ایام می کشیم درد ته پیاله امید بوده است
9 حق را ز خلق جو که نوآموز دید را آیینه خانه مکتب توحید بوده است
10 نادان حریف مستی غالب مشو که او دردی کش پیاله جمشید بوده است