گر خوش کند لب تو دهانم به از سیف فرغانی غزل 581

سیف فرغانی

آثار سیف فرغانی

سیف فرغانی

گر خوش کند لب تو دهانم به بوسه‌ای

1 گر خوش کند لب تو دهانم به بوسه‌ای خرم شود زلعل تو جانم به بوسه‌ای

2 خواهم ز جور تو گله کردن به پادشاه گر عاقلی بگیر دهانم به بوسه‌ای

3 در حسرت کنار تو جانم به لب رسید زین ورطه لطف کن برهانم به بوسه‌ای

4 ای جان مکن گرانی و یک بار بر لب آی باشد که من ترا برسانم به بوسه‌ای

5 گفتم که جان من بستان بوسه‌ای بده گفتی هزار جان نستانم به بوسه‌ای

6 گر آن لب و دهان که تو داری مرا بود ملک دو کون را بستانم به بوسه‌ای

7 دیدی که من زبان شکایت خوهم گشاد کردی فسون و بست زبانم به بوسه‌ای

8 زنده کنند مرده به آب دهان من گر با تو کام خویش برانم به بوسه‌ای

9 یک بار دیگرم به کنار و لبت رسان ای برده حاصل دو جهانم به بوسه‌ای

10 گویی لب من از شکر و قند خوش‌ترست من لذت لب تو چه دانم به بوسه‌ای

11 در کار عشق جان و دلی داشتم چو سیف اینم به عشوه‌ای شد و آنم به بوسه‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment