1 گر با غم عشق سازگار آید دل بر مرکب آرزو سوار آید دل
2 گر دل نبود کجا وطن سازد عشق ور عشق نباشد به چه کار آید دل
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 دنیا به جوی وفا ندارد ای دوست هر لحظه هزار مغز سرگشتهٔ اوست
2 میدان که خدای دشمنش میدارد گر دشمن حق نهای چرا داری دوست
1 مجنون تو کوه را ز صحرا نشناخت دیوانهٔ عشق تو سر از پا نشناخت
2 هر کس بتو ره یافت ز خود گم گردید آنکس که ترا شناخت خود را نشناخت
1 نردیست جهان که بردنش باختنست نرادی او بنقش کم ساختنست
2 دنیا بمثل چو کعبتین نردست برداشتنش برای انداختنست
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به