- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر به کوی امامم بود مجال وصول رسد به دولت وصلش نوای من به حصول
2 من شکسته بیدست و پا به درگه او به هیچ باب ندارم ره خروج و دخول
3 کجا روم چکنم حال دل کرا گویم که گشتهام ز فراق امام خویش ملول
4 همین بس است که او را ببینم و در پاش پس از محاربه دشمنان شوم مقتول
5 دلم چو گشت مصیقل به صیقل مهرش بود ز زنگ حوادث بر آینه مصقول
6 بگشت بر همه دلها حدیث شوق امام نیافت چون دل من گوشه برای نزول
7 بگو ثنای امام زمان به جان و به دل که میرسد مدد فیض از نفوس و عقول