- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر بر درگه جانان چو سگ بسیار میگردم من از اصحاب آن کهفم به گرد غار میگردم
2 به سان نقطهای بودم به صورت مانده دور از خط چو پیوستم به حرف عشق معنیوار میگردم
3 درین صحرا به دمجویی کنون دریا همیباشم درین میزان جوی بودم کنون دینار میگردم
4 چو سایل بر سرآن کو نه بهر نان همیآیم چو موسی بر سر طور از پی دیدار میگردم
5 چو بلبل تا نماید رو گلی اندر بهارانم زمستان بر امید آن به گرد خار میگردم
6 چو دارم در رهش پیدا سری بربسته چون نامه کنم پادرشکم پنهان و چون طومار میگردم
7 اگر تو طالبی کاری همیکن زآن که من باری ز بیسرمایگی مفلس درین بازار میگردم
8 وگر تو قاصری زین سان ز ترک سر ز بذل جان تو برخیز و مرا بنشان که من بیکار میگردم
9 به جان دورم ز شادیها ولی چون سیف فرغانی به دل از نعمت غمهاش برخوردار میگردم