حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

حکیم سبزواری
حکیم سبزواری

گر پریشان حالم او داند از حکیم سبزواری غزل 19

غزل 19 ام از 208 غزلیات

گر پریشان حالم او داند لسان حال را

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 گر پریشان حالم او داند لسان حال را ورچو سوسن لالم او داند زبان لال را

2 گرچه بامت بس بلند و بی پر و بالیم ما همتی کان شمع رویت سوخت پر و بال را

3 ای امیر کاروان کاندیشهٔ ما نبودت یک نظر هم میرسد افتاده در دنبال را

4 سنگی از طفلی نیامد بر سر ما در جنون چرخ در دوران ما افسرده کرد اطفال را

5 نغمه‌ام زاری دل شربم ز خوناب جگر بین ببزم کامرانی بادهٔ قوال را

6 عمر بگذشت و نگاهی بر من مسکین نکرد جان من آخر نه انجامی بود اهمال را

7 هرچه پیش آید زیار اسرار نبود شکوهٔ سوی ما نبود گذاری طایر اقبال را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گر پریشان حالم او داند لسان حال را

شاعر شعر گر پریشان حالم او داند لسان حال را چه کسی است ؟

شاعر شعر گر پریشان حالم او داند لسان حال را حکیم سبزواری می باشد.

شعر گر پریشان حالم او داند لسان حال را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر گر پریشان حالم او داند لسان حال را چیست ؟

قالب شعر گر پریشان حالم او داند لسان حال را غزل است

مضمون اصلی شعر گر پریشان حالم او داند لسان حال را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر