گر گمان وصل آن نامهربان از اسیر شهرستانی غزل 732

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم

1 گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم می سپردم جان و صد منت به جان می داشتم

2 اینقدر تأثیر می بوده است عشق پاک را کافرم گر لطف او برخود گمان می داشتم

3 گر ز حیرت مهر خاموشی نبودی بر لبم می زدم آتش به عالم تا زبان می داشتم

4 ز آستانش پاک می گردد غبار غم اسیر گر در آن کو اختیار پاسبان می داشتم

عکس نوشته
کامنت
comment