1 گر من این دوستی تو ببرم تا لب گور بزنم نعره ولیکن ز تو بینم هنرا
2 اثر میر نخواهم که بماند به جهان میر خواهم که بماند به جهان در اثرا
3 هرکه را رفت همی باید رفته شمری هرکه را مرد همی باید مرده شمرا
1 بینی و گنده دهان داری و نای خایگان غر، هر یکی همچون درای
1 گل دگر ره به گلستان آمد وارهٔ باغ و بوستان آمد
2 وار آذر گذشت و شعلهٔ او شعلهٔ لاله را زمان آمد
1 خوبان همه سپاهند، اوشان خدایگانست مر نیک بختیم را بر روی او نشانست
1 هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار