1 گر من این دوستی تو ببرم تا لب گور بزنم نعره ولیکن ز تو بینم هنرا
2 اثر میر نخواهم که بماند به جهان میر خواهم که بماند به جهان در اثرا
3 هرکه را رفت همی باید رفته شمری هرکه را مرد همی باید مرده شمرا
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 حاتم طایی تویی اندر سخا رستم دستان تویی اندر نبرد
2 نی، که حاتم نیست با جود تو راد نی، که رستم نیست در جنگ تو مرد
1 به حق نالم ز هجر دوست زارا سحرگاهان چو بر گلبن هزارا
2 قضا، گر داد من نستاند از تو ز سوز دل بسوزانم قضا را
1 ای روی تو چو روز دلیل موحدان وی موی تو چنان چو شب ملحد از لحد
2 ای من مقدم از همه عشاق، چون تویی مر حسن را مقدم، چون از کلام قد
1 هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به