اگر بگذشت مجنون من بماندم از فضولی بغدادی غزل 364

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

اگر بگذشت مجنون من بماندم یادگار او

1 اگر بگذشت مجنون من بماندم یادگار او وگر شد کوهکن هم من کمر بستم به کار او

2 نمی خواهم که میرد در رهت اغیار می ترسم شود خاک و در آید باز در چشمم غبار او

3 بآب دیده ام افتاد عکس نوک مژگانش حذر ای مردم غافل ز تیغ آبدار او

4 ندادم یک نفس از عمر خود کام از لبت جان را چه عمر است این که دارم چند باشم شرمسار او

5 ز آهم پر شرر شد چرخ کامم بر نمی آرد ز بیم آن که گردد ساده قصر زر نگار او

6 ز بهر جاه دنیا ترک دنیا می کند زاهد چرا گر ترک دنیا می فزاید اعتبار او

7 فضولی کرد دوری اختیار از روضه کویت نرنجد تا سگت از ناله بی اختیار او

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر