گر به رخسار چو ماهت صنما از سعدی شیرازی غزل 393

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

گر به رخسار چو ماهت صنما می‌نگرم

1 گر به رخسار چو ماهت صنما می‌نگرم به حقیقت اثر لطف خدا می‌نگرم

2 تا مگر دیده ز روی تو بیابد اثری هر زمان صد رهت اندر سر و پا می‌نگرم

3 تو به حال من مسکین به جفا می‌نگری من به خاک کف پایت به وفا می‌نگرم

4 آفتابی تو و من ذره مسکین ضعیف تو کجا و من سرگشته کجا می‌نگرم

5 سر زلفت ظلمات است و لبت آب حیات در سواد سر زلفت به خطا می‌نگرم

6 هندوی چشم مبیناد رخ ترک تو باز گر به چین سر زلفت به خطا می‌نگرم

7 راه عشق تو دراز است ولی سعدی وار می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم

عکس نوشته
کامنت
comment