غبار همدانی

غبار همدانی

غبار همدانی
غبار همدانی

اگر دانستمی آیین آن زلف پریشان از غبار همدانی غزل 1

غزل 1 ام از 112 غزلیات

اگر دانستمی آیین آن زلف پریشان را

1 اگر دانستمی آیین آن زلف پریشان را ز پا بگشودمی یکباره قید کفر و ایمان را

2 ز سرگردانی دل پی بدان زلف سیه بردم که چون بیننده گویی دید غلطان یافت چوگان را

3 حدیث توبه زاهد با خمار آلودگان کم گو که بس بستند و نتوانند محکم داشت پیمان را

4 زنزدیکی نگار خویش را در بر نمی بینم نبیند در درون دیده مردم چشم انسان را

5 دل بلبل ز بال افشانی مرغ سحر خون شد که میدانست توام صبح وصل و شام هجران را

6 تو سیرابی، ترا امواج دریا وحشت افزاید درون تشنه داند لذت طغیان طوفان را

7 خریداران تهی دستند زآن ترسم که نیکویان متاع حسن برچینند و بربندند دکّان را

8 غبار از عشق دارد گنجی اندر دل نهان ساقی خرابش ساز تا پیدا کند آن گنج پنهان را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر اگر دانستمی آیین آن زلف پریشان را

شاعر شعر اگر دانستمی آیین آن زلف پریشان را چه کسی است ؟

شاعر شعر اگر دانستمی آیین آن زلف پریشان را غبار همدانی می باشد.

شعر اگر دانستمی آیین آن زلف پریشان را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر اگر دانستمی آیین آن زلف پریشان را چیست ؟

قالب شعر اگر دانستمی آیین آن زلف پریشان را غزل است

مضمون اصلی شعر اگر دانستمی آیین آن زلف پریشان را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر