- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر نیمشبی مست در آغوش من افتد چندان به لبش بوسه زنم کز سخن افتد
2 صد بار به پیش قدمش جان بسپارم یکبار مگر گوشه چشمش به من افتد
3 ای بر سر سودای تو سرها شده بر باد دور از تو چنانم که سری بیبدن افتد
4 آوازه کوچک دهنت ورد زبانهاست ییدا شود آن راز که در هر دهن افتد
5 طوفان حدیث من اگر بگذرد از هند در زیر لحد ریگ به کفش حسن افتد
6 شیرین نفتد هرکه زند تیشه که این رمز شوری است که تنها به سرکوهکن افتد