گر برون از هردو عالم گوشهای پیدا کنم
1
گر برون از هردو عالم گوشهای پیدا کنم
میروم تا عزلتی از مردم دنیا کنم
2
دیده بیاشک را چون چشم عینک نور نیست
شمعسان میخواستم چشم تری پیدا کنم
3
بزم عیش از یک دگر پاشید چون اوراق گل
تا درین گلشن دل چون غنچه رفتم واکنم