نکنم اگر چاره دل هر جائی از عارف قزوینی تصنیف 4

عارف قزوینی

آثار عارف قزوینی

عارف قزوینی

نکنم اگر چاره دل هر جائی را

1 نکنم اگر چاره دل هر جائی را نتوانم و تن ندهم رسوائی را

2 نرود مرا از سر سودایت بیرون اگرش بکوبی تو سر سودائی را

3 همه شب من اختر شمرم، کی گردد صبح مه من چه دانی، تو غم تنهائی را

4 چه خوش است اگر دیده رخ دلبر بیند نبود جز این فایده ای بینائی را

5 چه قیامت است این که تو در قامت داری بنگر به دنبالت عجب غوغائی را

6 به چمن بکن جلوه که تا سرو آموزد ز قد تو ای سرو روان رعنائی را

7 نه چو وامقی همچون من گیتی دیده است نه نشان دهد چرخ چو تو عذرائی را

8 همه جا غم عشق تو رفت و باز آمد چو ندید خوش تر ز دلم مأوایی را

9 تو جهان پر از شهد سخن کردی عارف ز تو طوطی آموخته شکر خائی را

عکس نوشته
کامنت
comment