اگر اندیشه کند ط‌رز نگاه از بیدل دهلوی غزل 141

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

اگر اندیشه کند ط‌رز نگاه او را

1 اگر اندیشه کند ط‌رز نگاه او را جوش حیرت مژه سازد نگه آهو را

2 ما هم ازتاب وتب عشق به خود می‌بالیم بر سر آتش اگر هست دمیدن مو را

3 عرض شوخی چه دهد نالهٔ محروم اثر تیغ بی‌جوهر ماکرد سفید ابرو را

4 بس‌که تنگ است فضای چمن از نالهٔ من بر زمین برگ‌ل از سایه نهد پهلو را

5 سرنوشتم نتوان خواند مگر در تسلیم توأم جبههٔ خود ساخته‌ام زانو را

6 خاک گردیدم و از طعن خسان وارستم آخر انباشتم از خود دهن بدگو را

7 نبض دل هم به تپش ناله طرازنفس است چنگ اگر شانه به مضراب زندگیسو را

8 خال از نسبت رخسار تو رنگین‌تر شد قرب خورشید به شب‌کرد مدد هندو را

9 صافی دیده و دل مانع تمییز دویی‌ست پشت عینک به تفاوت نرساند رو را

10 تا نظر می‌کنی ازکسوت رنگ‌ آزادیم رگ‌گل چند به زنجیرنشاند بورا

11 بیدل این‌عرصه تماشاکدة الفت نیست سبزکرده‌ست در و دشت رم آهو را

عکس نوشته
کامنت
comment