خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

گر به شروانم اهل دل از خاقانی شروانی قطعه‌ 141

قطعه‌ 141 ام از 1365 قطعات

گر به شروانم اهل دل می‌ماند

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13

1 گر به شروانم اهل دل می‌ماند در ضمیرم سفر نمی‌آمد

2 ور به تبریزم آب رخ می‌بود ارمنم آبخور نمی‌آمد

3 ور به ارمن دو جنس می‌دیدم دل به جای دگر نمی‌آمد

4 هرچه می‌کردم آسمان با من از در مهر در نمی‌آمد

5 هرچه می‌تاختم به راه امید طالعم راهبر نمی‌آمد

6 خون همی شد ز آرزو جگرم و آرزوی جگر نمی‌آمد

7 آرزو بود در حجاب عدم به تمنا به در نمی‌آمد

8 همتی نیز داشتم که مرا دو جهان در نظر نمی‌آمد

9 بیش بیش آرزو که بود مرا با کم کم به سر نمی‌آمد

10 آب روزی ز چشمهٔ هر روز یک دو دم بیشتر نمی‌آمد

11 دل نمی‌داشت برگ خشک آخر وز جهان بوی تر نمی‌آمد

12 ترک بیشی بگفتم از پی آنک کشت دولت به بر نمی‌آمد

13 آنچه آمد مرا نمی‌بایست و آنچه بایست بر نمی‌آمد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گر به شروانم اهل دل می‌ماند

شاعر شعر گر به شروانم اهل دل می‌ماند چه کسی است ؟

شاعر شعر گر به شروانم اهل دل می‌ماند خاقانی شروانی می باشد.

شعر گر به شروانم اهل دل می‌ماند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر گر به شروانم اهل دل می‌ماند چیست ؟

قالب شعر گر به شروانم اهل دل می‌ماند قطعه‌ است

مضمون اصلی شعر گر به شروانم اهل دل می‌ماند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.