-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر او پیدا شود بر من به شیدایی کشد کارم و گر من زو شوم پنهان به پیدایی کشد زارم
2 دو رنگی در میان ما به یک بار آن چنان کم شد که غیر از نقش یک رنگی، نه او دارد، نه من دارم
3 دلم گر چشم اقراری براندازد بغیر او دو چشم او برانگیزد جهانی را به انکارم
4 مرا از بس که او دم داد و دل غم دید در عشقش غمش بگسیخت تسبیحم، دمش دربست زنارم
5 میان خواب و بیداری شبی دیدم خیال او از آن شب واله و حیران، نه در خوابم، نه بیدارم
6 تو از هر چاردیواری نشان من چه میپرسی؟ که یار از شش جهت بیرون و من در صحبت یارم
7 کسی کو جان من باشد چه با او دوستی ورزم؟ نباشد دوستی با او که خود را دوست میدارم
8 ز باغ ورد او دوری نخواهم کرد تا هستم بهل، تا داغ ورد او بسوزد اوحدیوارم