-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر مینکند لبم بیانت سر میگوید به گوش جانت
2 گر لب ز سلام تو خموش است بس هم سخن است با نهایت
3 تن از تو همیکند کرانه جان بگرفته است در میانت
4 صورت اگرت چو تیر انداخت جانش بکشید چون کمانت
5 هرچ از تو نهان کند بگوید در گوش ضمیر رازدانت
6 این دم اگر از میان برونی بازآرد دل کمرکشانت
7 در باطن کرده خاص خاصت در ظاهر کرده امتحانت
8 خامش که چو در تو این غم انداخت بس باشد این کشش نشانت