اگر فرزانهام بهرچه از از حکیم سبزواری غزل 136

حکیم سبزواری

آثار حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

اگر فرزانهام بهرچه از زلفت در اغلالم

1 اگر فرزانهام بهرچه از زلفت در اغلالم اگر دیوانهام چون بی نصیب از سنگ اطفالم

2 دل من نی همین زان ماه مهر آسا نیاساید غمی از نورسد هر دم از این چرخ کهن سالم

3 ندارم شوق پرواز گلستان ماهم آوازان خوشا وقتی که در کنج قفس ریزد پر و بالم

4 چو تار طرهٔ شمع شب افروزم شده روزم مثال خال مشکین غزالم تیره احوالم

5 ز تاب گیسوی آن ماه عالمتاب بیتابم وز آن برگشته مژگان سیه برگشته اقبالم

6 چو عمری شد ره پیر قدح پیمانه پیمایم ز خون پیمانه پرزین گنبد میناست مینالم

7 دگرگونست دل گوئی دم آخر رسد امشب مباشید ای خریداران در این شب غافل از حالم

8 منال از دست چرخ اسرار اگرچه صدجفا بینی مبادادر گمان افتد کسی کز دوست مینالم

عکس نوشته
کامنت
comment