- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر چونتو در آفاق جفار کار نباشد انصاف ز شوخی چو تو بسیار نباشد
2 نزدیک من از لذت عشقش خبری نیست آن دلشه کش یار دل آزار نباشد
3 ایکاش بخوابیت کشد تنک در آغوش بخت من سرگشته چو بیدار نباشد
4 خواهم شب وصل تو کشم شمع بغیرت تا سایۀ تو همکش دیوار نباشد
5 زان ناله کشم بر سر ایندام که ترسم من میرم و صیاد خبردار نباشد
6 نی زنده هله نی بکشد نی کند آزاد کافر بکمند تو گرفتار نباشد
7 گویمکه چو بر من گذری پویمت از پی بینم چو ترا طاقت رفتار نباشد
8 تا بوسه بجانست بده گرم که آید روزی که فروشی و خریدار نباشد