جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

ای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 544

غزل 544 ام از 6329 غزلیات

ای که ز یک تابش تو کوه احد پاره شود

1 ای که ز یک تابش تو کوه احد پاره شود چه عجب ار مشت گلی عاشق و بیچاره شود

2 چونک به لطفش نگری سنگ حجر موم شود چونک به قهرش نگری موم تو خود خاره شود

3 نوحه کنی نوحه کنی مرده دل زنده شود کار کنی کار کنی جان تو این کاره شود

4 عزم سفر دارد جان می‌نهیش بند گران برسکلد بند تو را عاقبت آواره شود

5 چونک سلیمان برود دیو شهنشاه شود چون برود صبر و خرد نفس تو اماره شود

6 عشق گرفتست جهان رنگ نبینی تو از او لیک چو بر تن بزند زردی رخساره شود

7 شه بچه‌ای باید کو مشتری لعل بود نادره‌ای باید کو بهر تو غمخواره شود

8 بشنو از قل خدا هست زمین مهد شما گر نبود طفل چرا بسته گهواره شود

9 چون بجهی از غضبش دامن حلمش بکشی آتش سوزنده تو را لطف و کرم باره شود

10 گردش این سایه من سخره خورشید حق است نی چو منجم که دلش سخره استاره شود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای که ز یک تابش تو کوه احد پاره شود

شاعر شعر ای که ز یک تابش تو کوه احد پاره شود چه کسی است ؟

شاعر شعر ای که ز یک تابش تو کوه احد پاره شود جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر ای که ز یک تابش تو کوه احد پاره شود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ای که ز یک تابش تو کوه احد پاره شود چیست ؟

قالب شعر ای که ز یک تابش تو کوه احد پاره شود غزل است

مضمون اصلی شعر ای که ز یک تابش تو کوه احد پاره شود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر