- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که ز یک تابش تو کوه احد پاره شود چه عجب ار مشت گلی عاشق و بیچاره شود
2 چونک به لطفش نگری سنگ حجر موم شود چونک به قهرش نگری موم تو خود خاره شود
3 نوحه کنی نوحه کنی مرده دل زنده شود کار کنی کار کنی جان تو این کاره شود
4 عزم سفر دارد جان مینهیش بند گران برسکلد بند تو را عاقبت آواره شود
5 چونک سلیمان برود دیو شهنشاه شود چون برود صبر و خرد نفس تو اماره شود
6 عشق گرفتست جهان رنگ نبینی تو از او لیک چو بر تن بزند زردی رخساره شود
7 شه بچهای باید کو مشتری لعل بود نادرهای باید کو بهر تو غمخواره شود
8 بشنو از قل خدا هست زمین مهد شما گر نبود طفل چرا بسته گهواره شود
9 چون بجهی از غضبش دامن حلمش بکشی آتش سوزنده تو را لطف و کرم باره شود
10 گردش این سایه من سخره خورشید حق است نی چو منجم که دلش سخره استاره شود