1 ای بت پای کوب بازی گر مایه نزهتی و اصل طرب
2 گشتن تو به آسمان ماند چون چنین باشد ای پسر نه عجب
3 گه گه از روی تو نماید رو گه گه از زلف تو نماید شب
1 مگر مشاطه بستان شدند با دو سحاب که این ببستش پیرایه وان گشاد نقاب
2 به در و گوهر آراسته پدید آمد چو نوعروسی در کله از میان حجاب
1 خویشتن را سوار باید کرد بر سخن کامگار باید کرد
2 طبع خود را به لفظ و معنی بر تازه چون نوبهار باید کرد
1 ای خواجه دل تو شادمان باد جان تو همیشه در امان باد
2 این رای سفر که یش داری بر تو به خوشی چو بوستان باد