-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ایدل اینجا کوی جانان است از جان دم مزن از دل و جان جهان در پیش جانان دم مزن
2 گر تو مرد درد اویی هیچ از درمان مگو درد او را به ز درمان دان ز درمان دم مزن
3 کفر ایمان را به اهل کفر و ایمان واگذار باش مستغرق درو از کفر و ایمان دم مزن
4 لب بدوز از گفتگو چون نیست وقت گفتگوی جای حیران است در وی باش حیران دم مزن
5 چون یقین آید رها کن قصه شک و گمان چون عیان بنمود رخ دیگر ز برهان دم مزن
6 قصه کوران به پیش بینا مگوی بیش ازین در پیش بینایان ز کوران دم مزن
7 علم بیدینان رها کن جهل حکمت را مجوی از خیالات و ظنون اهل یونان دم مزن
8 آب حیوان را گر انسانی بحیوانی کن رها پیش دریای حیات از آب حیوان دم مزن
9 وصل و هجران نیست الّا وصف خاص عاشقان مغربی گر عارفی از وصل و هجران دم مزن