-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ایدل چو راز دوست نخواهی سمر شود نامش چنان مبر که زبان را خبر شود
2 سر دارد الفتی بهوایت که چون حباب با او سفر کند اگر از سر بدر شود
3 جاهل برو ز مرشد بیمعرفت چه فیض کوری کجا عصاکش کور دگر شود
4 زنجیر زلف او دل دیوانه را شناخت سودا مقررست که شب بیشتر شود
5 منت کش از حمایت کس نیست عجز ما تا نقش سینه هست که ما را سپر شود
6 دود سپند بیهنری چون شود بلند آتش زن ستاره اهل هنر شود
7 بر اهل عقل فیض جنون کم ز باده نیست باید کسی ز کار جهان بی خبر شود
8 هر کس اگر بقدر هنر بهره یافتی بایست آب بحر نصیب گهر شود
9 از هیچیک ندارد امید اثر کلیم گره آه شعله گردد و اشکش شرر شود
استاد شجریان در کنسرت فریاد مراکش این آواز را در ابوعطا اجرا کرده اند