- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش بر خاک درت عرض جبین میکردم وز جبین درخور آن، سجده گزین میکردم
2 گر خیال تو به آیینه گمان میبردم در دل آینه، چون عکس، کمین میکردم
3 من چه دانم که مثنا نشود وصل تو، کاش روز اول، نگه بازپسین میکردم
4 تهمت خرمی از هر دو جهان برمیخاست گر به اندازه غم، ناله حزین میکردم
5 گر نسیم سحری همره خویشم میبرد از سر زلف بتان، غارت چین میکردم
6 عشق میگویم و رخساره به خون میشویم عمرها خدمت دل بهر همین میکردم
7 نگرفتم ز لب نوش تو بوسی، ای کاش تازه، کامی ز می عشق چنین میکردم
8 فال حسرت زدم و گشت اجابت شب دوش کاش امروز دعایی به ازین میکردم
9 تا نگاهی نکند سوی تو پنهان از من در پی دیده چو دل، دوش کمین میکردم