اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای
اوحدی مراغه‌ای

ترا گذاشته بودم که از اوحدی مراغه‌ای غزل 862

غزل 862 ام از 1326 غزلیات

ترا گذاشته بودم که کار ساز شوی

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9

1 ترا گذاشته بودم که کار ساز شوی چو کار ساخته باشی به خانه باز شوی

2 به گرد خاطرت اکنون خود آن نمیگردد که هیچ پیش رفیقان خود فراز شوی

3 ز دوستان که تو در شهر خود رها کردی گمان نبود که زینگونه بی‌نیاز شوی

4 تو در دیار خود از خسروان مملکتی رهامکن که: به کلی اسیر آز شوی

5 درین حدیقه بسی رازهای پنهانیست به کوش تا مگر از محرمان راز شوی

6 زنیست صورت دنیا، مهل که دست طمع به دامن تو رساند، که بی‌نماز شوی

7 حضور خلق نباشد ز فتنه‌ای خالی درین میانه سزد گر به احتراز شوی

8 چو زاد آن مقر اینجا به دست باید کرد تو هیچ راه نیابی چو بی‌جواز شوی

9 چو اوحدی ز جهان دست حرص کن کوته که وقت شد که در آن منزل دراز شوی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ترا گذاشته بودم که کار ساز شوی

شاعر شعر ترا گذاشته بودم که کار ساز شوی چه کسی است ؟

شاعر شعر ترا گذاشته بودم که کار ساز شوی اوحدی مراغه‌ای می باشد.

شعر ترا گذاشته بودم که کار ساز شوی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر ترا گذاشته بودم که کار ساز شوی چیست ؟

قالب شعر ترا گذاشته بودم که کار ساز شوی غزل است

مضمون اصلی شعر ترا گذاشته بودم که کار ساز شوی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
اوحدی مراغه‌ای

ترا گذاشته بودم که از اوحدی مراغه‌ای غزل 862

غزل 862 ام از 1326 غزلیات
بنر