سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

دوش بی روی تو آتش به سرم از سعدی شیرازی غزل 213

غزل 213 ام از 1930 غزلیات

دوش بی روی تو آتش به سرم بر می‌شد

1 دوش بی روی تو آتش به سرم بر می‌شد و آبی از دیده می‌آمد که زمین تر می‌شد

2 تا به افسوس به پایان نرود عمر عزیز همه شب ذکر تو می‌رفت و مکرر می‌شد

3 چون شب آمد همه را دیده بیارامد و من گفتی اندر بن مویم سر نشتر می‌شد

4 آن نه می بود که دور از نظرت می‌خوردم خون دل بود که از دیده به ساغر می‌شد

5 از خیال تو به هر سو که نظر می‌کردم پیش چشمم در و دیوار مصور می‌شد

6 چشم مجنون چو بخفتی همه لیلی دیدی مدعی بود اگرش خواب میسر می‌شد

7 هوش می‌آمد و می‌رفت و نه دیدار تو را می‌بدیدم نه خیالم ز برابر می‌شد

8 گاه چون عود بر آتش دل تنگم می‌سوخت گاه چون مجمره‌ام دود به سر بر می‌شد

9 گویی آن صبح کجا رفت که شب‌های دگر نفسی می‌زد و آفاق منور می‌شد

10 سعدیا عقد ثریا مگر امشب بگسیخت ور نه هر شب به گریبان افق بر می‌شد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دوش بی روی تو آتش به سرم بر می‌شد

شاعر شعر دوش بی روی تو آتش به سرم بر می‌شد چه کسی است ؟

شاعر شعر دوش بی روی تو آتش به سرم بر می‌شد سعدی شیرازی می باشد.

شعر دوش بی روی تو آتش به سرم بر می‌شد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر دوش بی روی تو آتش به سرم بر می‌شد چیست ؟

قالب شعر دوش بی روی تو آتش به سرم بر می‌شد غزل است

مضمون اصلی شعر دوش بی روی تو آتش به سرم بر می‌شد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر