- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم بهر قفس پرواز میکرد، از چمن رفتم فرو نگرفت در غربت دلم، سوی وطن رفتم
2 به هجر و وصل این گلشن، نکردم نوبر شادی چو غنچه تنگدل زادم، چو گل خونین کفن رفتم
3 ز خامیهای من ای شمع اگر افسرده شد مجلس تو بنشین با حریفان گرم کن صحبت، که من رفتم
4 ملالی بود اگر از بودنم در خاطر یاران بشارت باد ایشان را، که من زین انجمن رفتم
5 به حسرت با لب خشک از کنار جوی برگشتم ز گلشن ناامید از جلوه سرو و سمن رفتم
6 ندارد جز لب حسرت گزیدن بهرهای عاشق به حسرت عمرها دنبال آن سیب ذقن رفتم
7 ندیدم در چمن آن گل که من میخواستم قدسی بشارت باد مرغان چمن را کز چمن رفتم