ببزمت گر بپهلوی از بابافغانی شیرازی غزل 393

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کردم

1 ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کردم من دیوانه انجا این همه غوغا نمی کردم

2 ز مستی یک سخن گر با رقیبانت نمی گفتم برای خویشتن صد درد دل پیدا نمی کردم

3 نهانی داشتم سوزی که می آورد در جوشم ببزمت شمع من این بیخودی عمدا نمی کردم

4 شدم دیوانه از رشک رقیبان کاش با ایشان نمی دیدم ترا و خویش را رسوا نمی کردم

5 ز خلق شهر اگر از مردمی می یافتم بویی پی آهو چو مجنون روی در صحرا نمی کردم

6 بجان درماندم از سودای عشقت وه چه بوی خوش که می مردم من درویش و این سودا نمی کردم

7 فغانی شب چنان سرگرم شمع روی او بودم که گر می سوخت سرتاپای من پروا نمی کردم

عکس نوشته
کامنت
comment