- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من به هر جوری نخواهم کرد زاری زانکه دولت باشد از خوی تو خواری
2 گفتهای: خونت بریزم،سهل باشد بعد ازین گر بر سرم شمشیر باری
3 گو: بیاموز، ابر نیسانی، ز چشمم اشک باریدن در آن شبهای تاری
4 بر ندارم سر ز خاک آستانت من خود این خیر از خدا خواهم به زاری
5 با تو خواهم گفت هر جوری که کردی گر نخواهی عذرم، آخر شرم داری
6 اوحدی مقبل شود در هر دو عالم ار قبولش میکنی روزی به یاری