- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پایمالم فتنهای را هر که در شور آورد بر سر راهم بلا از هر طرف زور آورد
2 تخم غم در آب و خاک من نکو بر می دهد خرمنی حاصل کنم، گر دانه یی مور آورد
3 آن که شام زندگانی شمع بالینم نشد کی پس از مرگم چراغی بر سر گور آورد؟
4 عشق و تشریف هم آغوشی، محالست این که کس خلعت سلطان برای مفلس عور آورد
5 نی همین هنگامه رسوایی من شد بلند عشق دایم بر سر بازار منصور آورد
6 حسن گل برقی به بستان زد که اکنون شاخ گل بلبل و پروانه را مجروح و رنجور آورد
7 مجلس عشق از فروغ من «نظیری » روشن است موسی از بهر چراغم آتش از طور آورد