-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من نخواهم برد جان از دست دل ای مسلمانان، فغان از دست دل
2 سینه میسوزد نهان از جور چشم دیده میگرید روان از دست دل
3 ای رفیقان، چون ننالم؟وانگهی بر تنم باری چنان از دست دل
4 هر که از دستان دل غافل شود زود گردد داستان از دست دل
5 جاودانی دیدهای باید مرا تا بگریم جاودان از دست دل
6 جانم اندر تاب و دل در تب فتاد این ز دست چشم و آن از دست دل
7 گفته بودم: پای در دامن کشم وین حکایت کی توان؟ از دست دل
8 قوت پایی ندارد اوحدی تا نهد سر در جهان از دست دل