- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا در سینه دل چون نافه تا پرخون نخواهد شد نصیبم نکهتی زان طره شبگون نخواهد شد
2 کمال ناامیدی بین کزان نامهربان شادم به من بیمهریش گر زانچه هست افزون نخواهد شد
3 من و از محفلش اندیشه رفتن؟ محالست این که هرکس در بهشت آمد دگر بیرون نخواهد شد
4 چرا بندم به دلنشناس یاری دل که میدانم نثارش گر کنم صد جان ز من ممنون نخواهد شد
5 ز کف مگذار جام عشق اگر عیش ابد خواهی کزین می هرکه شد سرخوش دگر محزون نخواهد شد
6 طبیب اینست اگر با عاشقان بیمهری گردون به سامان کارم از بیمهری گردون نخواهد شد