هرگز مباد آنکه بهشت از عبدالقادر گیلانی غزل 55

عبدالقادر گیلانی

آثار عبدالقادر گیلانی

عبدالقادر گیلانی

هرگز مباد آنکه بهشت آرزو کنم

1 هرگز مباد آنکه بهشت آرزو کنم خود را به هیچ ، بهر چه بی آبرو کنم

2 چندین هزار جان گرا میشود به باد گر من حدیث طرّه او مو به موکنم

3 چون دست من به جام مرصّع نمی رسد قلّاش وار دِرَمی از او آرزو کنم

4 آن سال و مه مباد که بی ماه روی تو یک لحظه زندگانی خود آرزو کنم

5 خود را به دار برکشم از دست جور او وز آه جان گداز رسن در گلو کنم

6 محیی اگر به کعبه کنم روی در نماز شرمم شود که روی دگر سوی او کنم

عکس نوشته
کامنت
comment