- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم دل برگرفتم از تو، چو کامی نداشتم
2 یکباره از وفای تو برداشتم امید چون از تو التفات تمامی نداشتم
3 بر دل کدام روز که از همدمان تو دردی ز ناخوشی پیامی نداشتم
4 روزی بکوی تو نگذشتم که در کمین آه کسی ز گوشه ی بامی نداشتم
5 فریاد ازان زمان که رسیدی تو سرگران وز بیخودی مجال سلامی نداشتم
6 عمرم گذشت در غم و آخر بکام دل در گوشه یی بپیش تو جامی نداشتم
7 روزی نشد که همچو فغانی ز جور بخت فریاد صبح و گریه ی شامی نداشتم