-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رفتم که کهنگی ز تماشا برافگنم در بزم رنگ و بو نمطی دیگر افگنم
2 در وجد اهل صومعه ذوق نظاره نیست ناهید را به زمزمه از منظر افگنم
3 معشوقه را ز ناله بدان سان کنم حزین کز لاغری ز ساعد او زیور افگنم
4 هنگامه را جحیم جنون بر جگر زنم اندیشه را هوای فسون در سر افگنم
5 نخلم که هم به جای رطب طوطی آورم ابرم که هم به روی زمین گوهر افگنم
6 با غازیان ز شرح غم کارزار نفس شمشیر را به رعشه ز تن جوهر افگنم
7 با دیریان ز شکوه بیداد اهل دین مهری ز خویشتن به دل کافر افگنم
8 ضعفم به کعبه مرتبه قرب خاص داد سجاده گستری تو و من بستر افگنم
9 تا باده تلخ تر شود و سینه ریش تر بگدازم آبگینه و در ساغر افگنم
10 راهی ز کنج دیر به مینو گشاده ام از خم کشم پیاله و در کوثر افگنم
11 منصور فرقه علی اللهیان منم آوازه «انا اسد الله » درافگنم
12 ارزنده گوهری چو من اندر زمانه نیست خود را به خاک رهگذر حیدر افگنم
13 غالب به طرح منقبت عاشقانه ای رفتم که کهنگی ز تماشا برافگنم