- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من با تو نه مرد پنجه بودم افکندم و مردی آزمودم
2 دیدم دل خاص و عام بردی من نیز دلاوری نمودم
3 در حلقه کارزارم انداخت آن نیزه که حلقه میربودم
4 انگشت نمای خلق بودم و انگشت به هیچ برنسودم
5 عیب دگران نگویم این بار کاندر حق خویشتن شنودم
6 گفتم که برآرم از تو فریاد فریاد که نشنوی چه سودم
7 از چشم عنایتم مینداز کاول به تو چشم برگشودم
8 گر سر برود فدای پایت مرگ آمدنیست دیر و زودم
9 امروز چنانم از محبت کآتش به فلک رسید و دودم
10 وان روز که سر برآرم از خاک مشتاق تو همچنان که بودم