من با تو نه مرد پنجه بودم از سعدی شیرازی غزل 378

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

من با تو نه مرد پنجه بودم

1 من با تو نه مرد پنجه بودم افکندم و مردی آزمودم

2 دیدم دل خاص و عام بردی من نیز دلاوری نمودم

3 در حلقه کارزارم انداخت آن نیزه که حلقه می‌ربودم

4 انگشت نمای خلق بودم و انگشت به هیچ برنسودم

5 عیب دگران نگویم این بار کاندر حق خویشتن شنودم

6 گفتم که برآرم از تو فریاد فریاد که نشنوی چه سودم

7 از چشم عنایتم مینداز کاول به تو چشم برگشودم

8 گر سر برود فدای پایت مرگ آمدنیست دیر و زودم

9 امروز چنانم از محبت کآتش به فلک رسید و دودم

10 وان روز که سر برآرم از خاک مشتاق تو همچنان که بودم

عکس نوشته
کامنت
comment