- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا در نظامیه ادرار بود شب و روز تلقین و تکرار بود
2 مر استاد را گفتم ای پر خرد فلان یار بر من حسد میبرد
3 چو من داد معنی دهم در حدیث بر آید به هم اندرون خبیث
4 شنید این سخن پیشوای ادب به تندی برآشفت و گفت ای عجب!
5 حسودی پسندت نیامد ز دوست که معلوم کردت که غیبت نکوست؟
6 گر او راه دوزخ گرفت از خسی از این راه دیگر تو در وی رسی