داشتم از درد جدایی از نظیری نیشابوری غزل 329

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

داشتم از درد جدایی خروش

1 داشتم از درد جدایی خروش دل چو تو را یافت زبان شد خموش

2 غم نخوردم غایب من حاضر است مژده دل می رسد از لب به گوش

3 گر نرسد بوی تو هر صبحدم تا سحر حشر نیایم به هوش

4 هر که هوای تو به جنت برد ساعد حورا شودش بار دوش

5 گر به قدح زهر هلاهل کنند شهد شود چون تو بگویی بنوش

6 لعل تو افکند دلم را ز چشم کعبه به جامی نخرد می فروش

7 از اثر گریه چون لعل ما خون به دل سنگ درآید به جوش

8 بر نگه غیر سپندی بسوز یا به رخ خویش نقابی بپوش

9 عشق ز پندار و گمان برترست تا رمقی هست «نظیری » بکوش

عکس نوشته
کامنت
comment