از جور گلرخان دل از بابافغانی شیرازی غزل 181

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

از جور گلرخان دل من خوار و زار شد

1 از جور گلرخان دل من خوار و زار شد چندان جفا کشید که بی اعتبار شد

2 ای آرزوی دیده و دل بهر دیدنت عمرم تمام صرف ره انتظار شد

3 حیرت نصیب دیده ی شب زنده دار گشت حرمان حواله ی دل امیدوار شد

4 رفتیم بیرخ تو به نظاره ی چمن بر هر گلی که دیده فگندیم خار شد

5 در گریه اختیار ندارم که دیده ام از گریه در فراق تو بی اختیار شد

6 گفتم رخت بینم و گیرد دلم قرار آن خود بلای جان من بیقرار شد

7 از جلوه ی تو آه فغانی علم کشید در دل غمی که داشت نهان آشکار شد

عکس نوشته
کامنت
comment