- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 داغ بودمکه چه خواهم به غمت انشا کرد نقطهٔ اشک، روانگشت و خطی پیداکرد
2 نقش نیرنگ جهان در نظرم رنگ نیست در تمثال زدم آینه استغنا کرد
3 سعی مغرور ز عجزم در آگاهی زد خواب پا داشتم از آبله مژگان واکرد
4 فطرت سست پی از پیروی وهم امل لغزشی خورد که امروز مرا فردا کرد
5 میشمارم قدم و بر سر دل میلرزم پای پر آبلهام کارگه مینا کرد
6 دل بپرداز و طرب کن که درین تنگ فضا خانهٔ آینه را جهد صفا صحرا کرد
7 گرد پرواز در اندیشه پری میافشاند خاک گشتن سر سودایی ما بالا کرد
8 حسن هرسو نگرد سعی نظرخودبینی است آنچه میخواست به آیینه کند با ما کرد
9 کلک نقاش ازل حسن یقین میپرداخت نقش ما دید و به سوی تو اشارت ها کرد
10 عشق ازآرایش ناموس حقیقت نگذشت کف ما را نمد آینهٔ درباکرد
11 هیچکس ممتحن وضع بد و نیک مباد نسخهٔ حیرت ما طبع فضول اجزا کرد
12 بیدل از قافلهٔ کنفیکون نتوان یافت بار جنسی که توان زحمت پشت پا کرد