1 ز من دل برده بود آتشعذار تیزمژگانی به صد جلدی برون آوردم از چنگش کباب اما
2 نبوسیده کسی در بندگی غیر از عنان دستش به پایش میگذارد دیده را گاهی رکاب اما
3 از آن بیخانمانها نیستم قصاب تا دانی به کوی دوست من هم خانهای دارم خراب اما
1 از ازل در رحم آنگه که حیاتم دادند یکنفس چاشنی عمر ثباتم دادند
2 بزم آفاق نمودند به من چون شطرنج آن زمان جای در این عرصه ماتم دادند
1 افزود عکس رویش خوش بر صفای مینا خواهم نمود امشب جان را فدای مینا
2 بر دامن تو جا کرد از روی مهربانی جا دارد ار گذارم سر را به پای مینا
1 من آن نخلم که چون در موسم حاصل ثمر ریزم ز هر جانب به مژگان بر زمین آب گهر ریزم
2 به طوفان میدهم در یک نفس بنیاد عالم را ز عشقت وای اگر سیلاب اشگ از چشم تر ریزم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به