ز من دل برده بود آتشعذار تیزمژگانی
1
ز من دل برده بود آتشعذار تیزمژگانی
به صد جلدی برون آوردم از چنگش کباب اما
2
نبوسیده کسی در بندگی غیر از عنان دستش
به پایش میگذارد دیده را گاهی رکاب اما
3
از آن بیخانمانها نیستم قصاب تا دانی
به کوی دوست من هم خانهای دارم خراب اما