- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با دل آگه شدم آن شوخ ستمکاره چه کرد از پی چاره ندانم دل بیچاره چه کرد
2 رحمی آمد به دلش عاقبت از گریهٔ من قطرهٔ آب ببینید که با خاره چه کرد
3 کرده دورم ز برت با همه ثابتقدمی دیدی آخر که به من گردش سیاره چه کرد
4 با من این گریه بیهوده به جز اینکه همین کشت و هنگام نگه مانع نظاره چه کرد
5 زخمهای دلم از ناوک دلدوز بدوخت مرهمش را بنگر با دل صد پاره چه کرد
6 تا خورم می نخورم غم که اگر با همه کس آسمان هر ستمی کرد به میخواره چه کرد
7 ما در اول قدم از پای فتادیم (سحاب) در ره عشق بتان تا دل آواره چه کرد