1 رفته بودم به سوی بحر محیط که در آن بحر شنا باید کرد
2 بحر جوشید و روان گفت به من سر خود در سر ما باید کرد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 رندان باده نوش که با جام همدند واقف ز سِر عالم و از حال آدمند
2 حقند اگر چه خلق نمایند خلق را بحرند اگر چه در نظر ما چو شبنمند
1 اگر آئی در این دریا بیابی آبروی ما بیابی آبروی ما اگر آئی در این دریا
2 رها کن دی و هم فردا بیا امروز دریابش بیا امروز دریابش رها کن دی و هم فردا
1 غرق آب و آب را جوئیم ما آبروی ما ز ما جوئیم ما
2 صورت و معنی و جام می مدام آنچه جوئیم از خدا جوئیم ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به