امشب ز هجر یار بخواهم از اوحدی مراغه‌ای غزل 616

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

امشب ز هجر یار بخواهم گریستن

1 امشب ز هجر یار بخواهم گریستن زارم ز عشق و زار بخواهم گریستن

2 نالیده‌ام هزار شب از هجر و بعد ازین هر شب هزار بار بخواهم گریستن

3 گو: روی من نگار شو از خون دل که من بی‌روی آن، نگار بخواهم گریستن

4 چون بی‌شمار غصه کشیدم ز هجر او زین غصه بی‌شمار بخواهم گریستن

5 بی‌اختیار چند کند گریه دیده‌ای؟ چندی به اختیار بخواهم گریستن

6 تا بشنوم ز خاک درش بوی او شبی در خاک کوچه خوار بخواهم گریستن

7 پنهان چو شد ز اوحدی آن نور دیده، من پنهان و آشکار بخواهم گریستن

عکس نوشته
کامنت
comment