خواهم که با تو قصه از ابراهیم شاهدی دده غزل 101

ابراهیم شاهدی دده

آثار ابراهیم شاهدی دده

ابراهیم شاهدی دده

خواهم که با تو قصه خود در میان نهم

1 خواهم که با تو قصه خود در میان نهم چون بینمت ز شوق گره بر زبان نهم

2 بر لوح جان نماند گمان و خیال و وهم از بس که داغ درد تو بر لوح جان نهم

3 دارم هوای آنکه شوم خاک پای تو من کز شرف قدم به سر فرقدان نهم

4 نقش دهان تنگ تو چون آیدم به دل مهر نگین ختم سلیمان بدان نهم

5 گر پسته دم زند ز دهان تو باک نیست مغزش کنم ز غیرت و اندر دهان نهم

6 جانا بگو که شاهدی از خادمان ماست کآیم رخ نیاز بر آن خاندان نهم

عکس نوشته
کامنت
comment