خواهم ز بس پرده تقوی بدر افتم از کلیم غزل 426

کلیم

کلیم

کلیم

خواهم ز بس پرده تقوی بدر افتم

1 خواهم ز بس پرده تقوی بدر افتم چندی بزبان همه کس چون خبر افتم

2 این همسفران پشت بمقصود روانند شاید که بمانم قدمی پیشتر افتم

3 دیوانه آنزلفم و از غایت سودا با باد در آویزم و با شانه درافتم

4 این گوشه عزلت ز تو آب رخم افزود نشناسم اگر قدر ترا دربدر افتم

5 بر خویش نمی بالم از اسباب تجمل چون رشته سراپای اگر در گهر افتم

6 صیدم بتکلف نتوان کرد درین دشت هر دام که بیدانه، درو زودتر افتم

7 مستوری من چیست کلیم، ار بگذارند چون بوی می از پرده عصمت بدر افتم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر